Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - روزنامه شهروند - سامان آسماني: تعداد خواننده‌هايي که نام‌شان در تيتراژ سريال‌هاي تلويزيوني به چشم مي‌خورد، محدود است. اين چهره‌ها آن‌قدر در اين سريال و آن سريال ديده مي‌شوند که خيلي‌ها گمان مي‌کنند سفارشي در کار است؛ سفارشي که باعث مي‌شود خيلي از چهره‌هاي جوان و بعضا مستعد نتوانند در مديومي تا اين حد تاثيرگذار خودشان را معرفي کنند، اما خواننده‌هايي که احتمالا تعدادشان از انگشتان يک دست بيشتر نيست، همه سريال‌ها را قرق کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


اين سکه اما روي ديگري هم دارد: موفقيت يک سريال در برخي از موارد با نام خواننده تيراژش بي‌ارتباط نيست. در بسياري از موارد ديده شده در روزهاي نخست پخش يک سريال شنيدن صداي خواننده‌اي نام‌آشنا و محبوب برخي از مردم و خاصه مخاطب جوان را به پيگيري اين توليدات ترغيب کرده است. با اين توضيح به نظر مي‌رسد فارغ از شائبه‌هايي که درباره حمايت از برخي خوانندگان خاص در تلويزيون به چشم مي‌خورد، فاکتورهاي فني و موثر ديگري در اين امر موثر هستند.

اين‌که خواننده‌اي چون علي لهراسبي مي‌تواند با خواندن تيتراژ يک سريال بخشي از مخاطبانش را پاي اين سريال بکشاند يا احسان خواجه‌اميري يکي از موفق‌ترين خواننده‌ها در اين زمينه است را بايد بررسي کرد. به راستي چه معيارهاي کيفي هستند که راه را براي حضور يک خواننده در سريال‌هاي تلويزيوني هموار مي‌کنند؟ کساني که در اين زمينه به‌عنوان چهره‌هاي موفق معرفي مي‌شوند، از چه ويژگي‌هايي برخوردارند و چرا اين موفقيت‌ها چندين و چند ‌سال ادامه پيدا مي‌کند؟ گفت‌وگو با علي لهراسبي تلاشي است براي پاسخ دادن به برخي از اين سوالات. علي لهراسبي خواننده‌اي است که بسياري او را در حوزه تيتراژ موفق مي‌دانند، در ادامه گفت‌وگو با علي لهراسبي را بخوانيد:
آقاي لهراسبي چه اتفاقي بايد بيفتد تا موسيقي تيتراژ کسي مثل شما در تلويزيون مخاطبان پروپا قرصي داشته باشد و توسط مردم شنيده شود؟
به نظر من اين مسأله نياز به اصولي دارد و در اصطلاح مبتني‌بر فوت و فني خاصي است. کارهاي من و دوستاني که تيتراژهايشان از اصولي که بايد، پيروي مي‌کند، کم ريسک است و مورد توجه مردم قرار مي‌گيرد. اين اصول را در چند ‌سال فعاليت مستمر و آزمون و خطا به دست آورده‌ايم و هر کدام اساسي براي خواندن تيتراژ داشته‌ايم که هميشه به آن احترام گذاشته‌ايم.
روش علي لهراسبي براي خواندن يک تيتراژ چگونه است؟
نکته ابتدايي که بايد در خواندن يک تيتراژ تلويزيوني در نظر گرفته شود اين است که با يک تيتراژ سينمايي متفاوت باشد. قرار نيست تيتراژ در همان قسمت نخست همه را درگير کند. اصولا يک تيتراژ موفق آن است که هم بتواند به سريال کمک کند و هم با همراهي با يک سريال موفق بتواند از آن استفاده کند. اين موزيک بايد به‌تدريج مورد توجه قرار بگيرد. وقتي اين اتفاق افتاد، مخاطب به موسيقي تيتراژ سريال علاقه‌مند مي‌شود و موزيک ماندگار خواهد شد. نکته ديگري که به نظر من اهميت دارد اين است که موسيقي تيتراژ هويت مستقل داشته باشد. منظور از هويت مستقل در مورد تيتراژ اين است که درعين‌حالي‌که به داستان سريال مربوط است با اتمام سريال به‌عنوان تک‌آهنگ موفق توسط مخاطب پذيرفته شود و مردم بخواهند خارج از سريال هم آن را گوش دهند.
خيلي‌ها به اين نکته توجه نمي‌کنند، يعني به محض پيشنهاد يک تيتراژ با خواندن فيلمنامه مي‌خواهند تمام قصه را در تيتراژ بياورند. در چنين شرايطي مردم موزيک را در همراهي با سريال دوست دارند و گوش مي‌دهند، اما هرگز بدون سريال آن را گوش نخواهند داد. مخاطبان در مواجهه با چنين تيراژهايي به اين ذهنيت مي‌رسند که سريال و موزيک در يک مجموعه جدايي‌ناپذير قرار دارند.
حالت عکس اين قضيه هم وجود دارد. برخي از دوستان که خودشان معتقدند در کار تيتراژخواني چندان موفق نبوده‌اند، اين ماجرا را تجربه کرده‌اند که بهترين کاري که خوانده‌اند و منتشر نشده است را برمي‌دارند و روي سريال مي‌گذارند. در اين شرايط هيچ تضميني وجود ندارد که اين کار شنيده شود، چون اين کار هيچ ارتباطي با سريال ندارد. در نتيجه ممکن است به شکل جداگانه مورد توجه قرار گيرد، اما به‌عنوان يک جزء همراهي‌کننده با سريال شنيده نخواهد شد. ماجراي تيتراژخواني کمي عجيب است.
از نظر شما چه تيتراژي را مي‌توان موفق ناميد؟
تيتراژي مي‌تواند موفق باشد که مخاطب هر وقت سريال پخش مي‌شود، منتظر شنيدنش باشد. اين وضع در صورتي پيش مي‌آيد که موزيک پاياني با فضاي سريال پيوند داشته باشد. مثلا بعد از اتمام يک سريال پليسي مردم دوست دارند يک موزيک با ريتم تند و صداي فرياد خواننده را بشنوند، درحالي‌که با اتمام يک سريال عاشقانه ترجيح مي‌دهند در فضاي آرام سريال بمانند و موزيکي آرام و عاشقانه بشنوند. همزادپنداري اصلي است که در گذر زمان براي خواننده تيتراژ پيش مي‌آيد و مي‌تواند به موفقيت تيراژ کمک کند، به همين دليل نوشتن تيتراژ موفق براي آهنگساز و خوانش کار براي خواننده کار سختي است.
اين‌طور نيست که علي لهراسبي براي خواندن تيتراژ «فاصله‌ها» فيلمنامه را خوانده باشد و شعري را مطابق با آن سفارش بدهد، آهنگي هم بسازد و با قرار دادن ترانه روي آن، يک تيتراژ ماندگار ساخته شود. من براي «فاصله‌ها» چهارآهنگ ساختم و ترانه را بارها و بارها اديت کردم. چند بار با آقاي سهيلي‌زاده در مورد کار صحبت کرديم تا به خروجي کار رسيديم. من به‌عنوان يک خواننده احساسي در خوانش سريال به دنبال رگه‌هاي عشقي هستم.
رگه‌هاي عشقي خطي است که تاريخ مصرف ندارد. در آن سريال سه خط عشقي وجود داشت. رگه عشقي نخست که عشق پسر و دختري را نشان مي‌داد و کاملا غلط بود. عشق ديگري در داستان ديده مي‌شد که پدر قصه به خانمي احساس مي‌کرد که مدت‌ها قبل با او نامزد بود و او را دوست داشت. عشق سوم ماجرا علاقه پدر به پسر بود. نکته جالب اين است که احتمالا بيشتر دوستان اگر بنا بود آهنگ کار را بسازند، ابتدا سراغ آن عشق غلط مي‌رفتند و منفي مي‌نوشتند. در صورتي که ما اين کار را انجام نداديم. عشق کهنه هم از ذهن ما خارج شد، چون کمتر کسي مي‌توانست با آن همزادپنداري کند. درنتيجه بيشتر مخاطبان‌مان را از دست مي‌داديم.

ما عشق پدر به پسر را که احتمالا هيچ‌کس به سراغش نمي‌رفت، انتخاب کرديم. درست است که اين تکه از داستان علاقه پدر به پسر بود، اما نبايد فراموش کرد که عشق، عشق است. از طرف ديگر، اين کار فارغ از ماجراي سريال اين امکان را ايجاد مي‌کرد که شنونده بتواند با آن همزادپنداري کند و به ياد عشقش که مي‌توانست هر کسي باشد، آن را گوش دهد. اگر عشق غلط قرار بود سوژه قرار بگيرد، نهايتش در سريال سياهي بود. در نتيجه موسيقي تيتراژ قرار بود پند بدهد. هر چند ممکن بود کار خيلي هم جالب از آب دربيايد، اما چون بنايش به پند و اندرز بود، خيلي زود تاريخ مصرفش مي‌گذشت و مردم کنارش مي‌گذاشتند. پروسه شعر در اين ميان بسيار مشکل است که تازه بعد از آن به آهنگ مي‌رسيم.
نکته مهمي در اين بين وجود دارد، آن هم اين است که با وجود استفاده از گام بالا و پخش تيتراژ در انتهاي يک سريال چند ١٠ قسمتي، تکرارش براي مخاطب ملال‌آور نشد...
همه آيتم‌ها براي خواندن تيتراژ بايد اهميت داشته باشد. هرچند بالا خواندن من آزاردهنده نيست، اما اگر احساس مي‌کردم اين طرز خواندن به درد چند قسمت ابتدايي مي‌خورد و پس از آن کارکردش را از دست مي‌دهد، قطعا آن را تغيير مي‌دادم. فضاي خوانش بستگي به سريال دارد. من «همه چيز آنجاست» را هم خواندم. اما آن سريال اجازه نمي‌داد کار از بالا شروع شود، چون لحظات تند و احساسي‌اش هم بسيار ملو و آرام بود. داستان اين بود که دو پسر داستان، مشکلات خانوادگي داشتند، اما محبت بين‌شان بود. کسي در طول داستان کشته نمي‌شد.
داستان متشکل از چند ماجراي تودرتو بود و به کلي با «فاصله‌ها» فرق مي‌کرد. سريال فاصله‌ها لحظات اضطراب زيادي داشت و چند نفر آدم در خطر ازدست‌رفتن بودند. درد «فاصله‌ها» بيشتر بود. به همين دليل مجبور بودم کار را دردناک شروع کنم. آن آهنگ اعتراض‌آميز بود. «پيله‌هاي پرواز» هم درست همين شرايط را داشت. پسري که در آن سريال عاشق يک دختر بود، در داستان به وضعش اعتراض مي‌کرد. بهروز صفاييان و روزبه بماني در موفقيت اين کار تاثير زيادي داشتند و به اين خاطر از آنها ممنونم.
نام تيتراژهاي تلويزيوني که خوانديد را به خاطر داريد؟
من تيتراژ سريال‌هاي دريايي‌ها، عبور شيشه‌اي، فاصله‌ها، شيدايي، پيله‌هاي پرواز، هويت، سه پنج دو، دلنوازان، شيدايي، رهايي و همه چيز آنجاست را خواندم.
شخصا سعي مي‌کنم هر دو‌سال يک بار تيتراژ بخوانم، چون معتقدم کاري که قرار است بخوانم بايد متفاوت باشد و اصلا نبايد خودم را تکرار کنم. يک تيتراژ به اندازه يک آلبوم آدم را اذيت مي‌کند. ممکن است برخي از بيرون با شنيدن اين‌که به علي لهراسبي يک تيتراژ پيشنهاد شده، بگويند چقدر خوب، سريال هم يک کار قوي است، پس خوش‌به‌حال لهراسبي. درحالي‌که دردسرها درست از همان زماني که تيتراژ پيشنهاد مي‌شود، آغاز خواهد شد. من در چنين شرايطي اين استرس را دارم که بايد چه کنم که هم تيتراژ بگيرد و هم مورد نقد واقع نشود. باور کنيد کار از آنچه به نظر مي‌رسد، سخت‌تر است. براي خواندن سريال «سه پنج دو» که مبتني‌بر موضوعي فوتبالي بود، به همراهي يکي از دوستانم تمامي موزيک‌هايي را که براي فوتبال خوانده شده بود، مانيتور کردم و آکوردها و فضايي را که در اين کارها وجود داشت، مورد بررسي قرار دادم. اين‌طور نبود که يک شعر معمولي را روي يک ملودي قرار دهم و تيتراژ «سه پنج دو» شکل بگيرد.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۴۴۸۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ستاره رئال امضای هم‌تیمی‌هایش را جعل می‌کند!

به گزارش "ورزش سه"، فده والورده بیش از یک بار ثابت کرده که در زمین یک فوتبالیست همه کاره است. به عنوان یک هافبک، این بازیکن اروگوئه‌ای نقش‌های متفاوتی را در ترکیب کارلو آنچلوتی، در حال حاضر، و زین الدین زیدان، زمانی که هنوز مربی رئال مادرید بود، ایفا کرده است.

به این ترتیب او توانسته خود را در اکثریت قریب به اتفاق در ترکیب اصلی حفظ کند‌. به خصوص او حتی یک بازی این فصل را هم از دست نداده است. او یکی از بهترین بازیکنان رئال مادرید است و هواداران همیشه به دنبال امضا گرفتن از او هستند.

فده والورده امضای هم تیمی‌هایش را جعل می‌کند!

رافا کوتلو، روزنامه‌نگار اروگوئه‌ای، ویدئویی با هافبک رئال مادرید در شبکه‌های اجتماعی خود منتشر کرده است. او در این ویدیو از فده والورده درخواست کرد تا یک پیراهن رئال را برای برادرزاده‌اش امضا کند.

با این حال، این روزنامه نگار یکی از عجیب‌ترین درخواست‌ها را از این هافبک انجام داد. کوتلو به والورده توضیح داد که برادرزاده‌اش وینیسیوس جونیور را دوست دارد و پرسید که آیا می‌تواند امضای او را روی این پیراهن حک کند یا خیر.

بعد از اینکه او امضای وینیسیوس را روی پیراهن کشید، این روزنامه نگار سوال که آیا می‌تواند امضای لوکا مودریچ را هم امتحان کند؟ والورده این امضا را هم به راحتی انجام داد.

با این حال، عجیب‌ترین درخواست هنوز در راه نرسیده بود. رافا کوتلو اعلام کرد که همسر برادرش یکی از طرفداران تیلور سوئیفت است.  اگرچه در ابتدا او به خوبی نمی‌دانست که چطور این امضای را طراحی کند، فده والورده به روش خود یک حرف لاتین "T" و سپس یک حرف "S" را کنار هم گذاشت و امضای این خواننده آمریکایی را هم جعل کرد!

این روزنامه نگار به عنوان آخرین درخواست از فده والورده گفت: "برادرزاده‌ام از از رِجا (خواننده اهل قاره آمریکای جنوبی) هم خوشش می‌آید." به این ترتیب، والورده امضای خود، امضای وینیسیوس، مودریچ، تیلور سویفت و در نهایت رجا، خواننده آمریکایی جنوبی را خیلی دقیق و بی نقص جعل کرد.

دیگر خبرها

  • مزیت خرید کتاب الکترونیک چیست؟
  • وقتی «خانه خدا» سینماها را شلوغ کرد
  • علی دایی و مهدی مهدوی‌کیا خواننده شدند!
  • عکس| تصاویری از کنسرت خواننده عصر جدید در کشورهای عربی/خوانندگی احسان یاسین در تونس
  • (عکس‌) علی دایی و مهدی مهدوی‌کیا خواننده شدند!
  • (تصویر) وقتی علی دایی خواننده شد!
  • ستاره رئال امضای هم‌تیمی‌هایش را جعل می‌کند!
  • نماز خواندن یک دانشجوی مسلمان بعد از دستگیری در حضور پلیس آمریکا
  • داستان تیتراژ سریال دلیران تنگستان
  • داستان تیتراژ سریال«دلیران تنگستان»/ وقتی موسیقی ایرانی محترم است